صلح پایدار
دو شنبه 11 / 8 / 1392برچسب:, :: 21:5 ::  نويسنده : ارادتمند

خلاصه مطالب سوره نمل عبارت است از بيان مؤمنين و شرح حال كفار و بعثت حضرت موسى و داستان سليمان و بلقيس و عاقبت ستمكاران و بيان حال امت‏هاى سلف و اشاره به نفح صور و اهوال قيامت.

 

شيخ مفيد در كتاب امالى ذيل آيه أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ   62   از عمر بن حصين روايت كرده گفت من و عمر بن خطاب حضور پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم نشسته بوديم و امير المؤمنين هم در كنار پيغمبر جلوس كرده بود كه پيغمبر اين آيه را تلاوت نمود ناگاه امير المؤمنين عليه السّلام ضجه‏اى كرده و صدائى شبيه بصداى پرنده نمود پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله فرمود يا على چرا بشنيدن اين آيه جزع نموده مضطرب شدى گفت ايرسول خدا چگونه جزع نكنم در صورتى كه در اين آيه خداوند تصريح ميفرمايد كه شما را خليفه‏هاى روى زمين قرار داديم فرمود يا على جزع نكن بخدا قسم ترا دوست نميدارد مگر مؤمن و دشمن ندارد ترا مگر منافق و صالح بن عقبه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود اين آيه در باره حضرت حجة قائم آل محمد صلى اللّه عليه و آله نازل شده كه چون در مقام حضرت ابراهيم در مسجد الحرام دو ركعت نماز گذارده و دست‏ها بدعا بردارد خداوند دعاى حضرتش را اجابت فرموده بدى‏ها را از وجود شريفش دور ساخته و امر بظهورش ميدهد و خليفه روى زمين ميشود اوست مضطرى كه دعايش مقرون اجابت واقع خواهد شد و اين آيه از آياتى است كه تاويل آن بعد از تنزيل آنست.    

 

قوله تعالى: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ   82  همينكه موعد عذاب كافران فرا رسد جنبنده‏اى را از روى زمين برمى‏انگيزيم تا با ايشان سخن گويد چونكه مردم بآيات ما يقين نكرده‏اند

طبرسى از پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه فرمود آن جنبنده چون ظاهر شود عصاى موسى و انگشتر سليمان با او است با انگشتر روى مؤمنين را نقش و مهر كند و با عصا بينى كفار را بشكند و چون مردم در محضرش جمع شوند مؤمن و كافر را از يكديگر تميز داده و بشناسد و بر روى مؤمن مينويسد اين شخص مؤمن است و بر روى كافر مينويسد اين كافر است.

در كافى ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود امير المؤمنين عليه السّلام فرموده من بفرمان خداوند در روز قيامت قسمت كننده بهشت و جهنم هستم و كسى بدون اجازه من داخل آنها نميشود و من فاروق اكبرم و امام مردمان پيش از خود و بعد از خود ميباشم و احدى بر من سبقت و پيشى نميگيرد مگر برادرم احمد صلى اللّه عليه و آله پيغمبر مكرم و رسول خدا و من بر يك طريق و راه هستيم فقط حضرت را بنام خود و مرا بنام خويش ميخوانند و خداوند از روز الست و اول آفرينش جهانيان علوم منايا و بلايا و وصايا و فصل الخطاب را بمن عطا فرموده و من صاحب كرات و دولت تمام دولت‏ها و عصاى موسى هستم و دابه خدا كه با مردم تكلم مينمايد منم.

و از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود روزى پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم وارد مسجد شد ديد امير المؤمنين عليه السّلام ريگهاى مسجد را جمع نموده و سر مباركش را روى ريگها گذارده و بخواب رفته است او را بپاى مبارك حركت داده فرمود اى دابه خدا برخيز يكى از اصحاب حضور پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله عرضه داشت اى رسول خدا آيا جايز است ما فرزندان خود را باين اسم بناميم فرمودند خير بخدا قسم اين كلمه دابة اللّه مختص پسر عمم على عليه السّلام است و مراد از دابه در اين آيه شريفه اوست آنگاه فرمود يا على همين كه دوره آخر زمان شود خداوند ترا در نيكوترين صورت برانگيزاند و با تو علامتى است كه با آن دشمنانت را نام ميگذارند شخصى بحضرت صادق عليه السّلام عرض كرد عامه عقيده دارند و ميگويند اين دابة با آنها سخن ميگويد فرمود خداوند با ايشان در آتش جهنم سخن ميگويد و امير المؤمنين با آنها از گفتار خودشان سخن خواهند گفت و اين آيه يكى از آيات مؤيد رجعت است كه در آيات بعد بيان ميشود.

و نيز از آنحضرت روايت كرده فرمود پروردگار در حديث قدسى به پيغمبرش فرموده اى محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم على اول امامى است كه از مردم براى او عهد و پيمان گرفته شده و آخر شخصى است كه قبض روح ميشود او دابه‏اى است كه با مردم تكلم ميكند.

و از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت روزى حضور مولاى خود امير المؤمنين عليه السّلام بودم خدمتش عرض كردم دابه‏اى كه خداوند در قرآن بيان ميفرمايد كيست فرمود همان شخصى است كه نان سركه و زيتون تناول ميكند مقصود نفس شريف حضرتش بود.

محمد بن عباس از اصبغ بن نباته روايت كرده روزى معويه باو گفت اى اصبغ شما شيعيان گمان داريد آن دابه‏اى كه خداوند در آخر زمان برمى‏انگيزد و با مردم تكلم ميكند على بن أبي طالب عليه السّلام است باو گفتم نه تنها ما شيعيان اين عقيده را داريم بلكه يهوديها نيز همين عقيده را دارند معويه رأس جالوت بزرگ يهوديان را احضار نمود از او پرسش كرد دابة الارض نزد شما كيست گفت مرديست موسوم بايليا معويه گفت اى اصبغ ايليا بزبان عبرانى على عليه السّلام است. 

 ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود شخصى بعمار بن ياسر گفت ايعمار در قرآن آيه‏اى است كه مرا بشك انداخته و قلبم را متزلزل نموده عمار گفت كدام آيه تو را چنين پريشان حال ساخته گفت آيه «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ» مراد از اين دابه چيست عمار گفت بخدا قسم در روى زمين نخواهم نشست و چيزى نميخورم و نمى‏اشامم تا آنكه او را ببينم و بتو نشان بدهم آنگاه عمار بهمراهى شخص مزبور براه افتادند تا چشم عمار بامير المؤمنين عليه السّلام افتاد كه در محلى نشسته و خرما تناول ميفرمود امير المؤمنين عمار را ديده فرمود ايعمار بيا و بنشين و از اين خرما تناول كن عمار پيش رفته و جلوس نموده و بخوردن خرما مشغول شد آن مرد تعجب نموده گفت سبحان اللّه ايعمار مگر تو قسم نخوردى تا ملاقات و ديدن دابه دست از طلب باز نداشته و از خوردن و آشاميدن امتناع نمائى و مرا بسوى او رهبرى نمائى عمار گفت من بقسم خود عمل كرده و او را ديده و بتو هم نشان دادم لكن تو تعقل ننمودى مراد از آن دابه مولايم امير المؤمنين عليه السّلام است كه بحضورش رسيديم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صلح پایدار و آدرس 14klid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 251
بازدید دیروز : 161
بازدید هفته : 426
بازدید ماه : 413
بازدید کل : 26734
تعداد مطالب : 460
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت